در میانه سال‌های جنگ و در اوج بمباران‌های تهران، روزگار با بیم و ترس می‌گذرد. اما عشق و دل‌دادگی و زندگی و امید، هراس ملموس مرگ را به فراموشی می‌سپارد؛ رفتگان در کلمات زندگان تکرار می‌شوند. مرگ، سؤال مطلق است و عشق، ابهام مکرر. بمب؛ یک عاشقانه با کورسوی امیدبخش زندگی کار دارد نه با سیاهی مطلق مرگ. روایت انسان‌هایی است که هیچ‌گاه فرصت عاشق شدن و به دلخواه خود زندگی کردن را نداشته و تنها برای لقمه نانی به سختی کار کرده‌اند…
تهیه کننده: احسان رسول اف و / کارگردان: پیمان معادی / نویسنده: پیمان معادی
سکانس ماندگار ۱: -کجای زندگی ما شبیه زن و شوهراست؟ ما حتی با هم غذا نمیخوریم؟ +داد نزن -داد نزدم اصلا داد بزنم خونمه دلم میخواد داد بزنم ۳ ساله من بدبخت شدم که هر چی که دوست دارم رو از من قایم میکنی که مبادا یاد برادرت بیفتم … ۳ ساله ما با هم زندگی میکنیم و همش همینه… از کجا معلوم اونی که تو نگاه میکنی یاد کسی نمی افتی؟ اصلا همه اینارو قایم بکنی خودتو میخوای چیکار کنی؟ تو که ملموس ترین چیزی هستی که میتونی منو یاد برادرت بندازی؟ بخاطر چیزی که اصلا هیچی نبوده… ازش داستان ساختی بزرگش کردی یه جهنم ساختی منم انداختی توش… به برادرت حسودیت میشه یا عذاب وجدان داری که اگه برگرده بهش چی بگی… من هویت مستقلی جز ارتباط با تو و برادرت ندارم… من نمیتونم از زنده بودن یه آدمی خوشحال بشم … یه عزیزی که برادر خود توعه … نمیفهمی تو این شهر دو دیقه دیگه معلوم نیس کی زنده بمونه؟ نمیفهمی یا حس نمیکنی با یه موشک ممکنه دو لحظه دیگه منو تو کلا نباشیم؟ چی برات مهمه الان؟ من زنتم…
سکانس ماندگار ۲: +من به اون بخش از حرفات که گفتی خیلی فکر کردم. +فکر که همیشه میکنی عمل چی؟ -فارغ از لحنت که بد بود که بود اگه قرار باشه من یه دیقه دیگه زنده باشم فک کردم یچیزایی باید بهت بگم اینکه… من چقدر قیافتو صداتو لحن حرف زدنتو حتی وقتی دعوام میکنی خنده هاتو … همین خنده ای که میکنی و من نمیفهمم به من میخندی یا واقعا خوشحالی.. اهمیتی که به کارت میدی به شاگردات میدی… شانی که برای خودت قائلی… همین آرایش ناشیانه قشنگی که کردی رو دوست داشتم اینم بهت بگم که به این نتیجه …. + عه دزده؟…
دانلود و تماشای فیلم ایرانی بمب یک عاشقانه با کیفیت بالا و لینک مستقیم. Bomb Yek Asheghaneh
ساخت سال ۱۳۹۶ / سال انتشار ۱۳۹۸ / فیلم ایرانی
برنده ۴ جایزه و نامزد ۱۶ جایزه دیگر
دانلود به روز ترین بازی ها و اپلیکیشن های اندروید در پی سی پلاس
سرویس کوتاه کننده لینک و ایجاد کیوآرکد و صفحات بیو با “کم کن“
سکانس ماندگار ۳: آقایی که میری تو دیوار مستراح مینویسی: شقایق من اینجا غریبم علیلم ذلیلم… بی وجودی که میری اونجا مینویسی مرگ بر ذکایی و فتوحی و دانش پسند… البته اونو که از دست خطت پیدا میکنیم…ولی خاک بر سر نکن… مگه دیوار زندان که خطای اینجوری اینجوری میکشین؟… اگه اون شقایق جونت بدونه تو چه لجنی هستی یه آب روی کثافط کاریت نمیگیری توف تو صورتت نمیندازه بیاد عاشقت بشه؟…
